وبلاگ بی بی سی فارسی

دست از خشونت عليه زنان برداريم!

اميد فراستی 25/11/2006, 08:17 AM

women.jpgامروز روز جهانی حذف خشونت عليه زنان است. به گزارش سازمان ملل از هر سه زن در جهان، حداقل يکی کتک خورده، به اجبار وادار به عمل جنسی شده يا به طرق ديگر در طول عمرش مورد بدرفتاری قرار گرفته است. بر اساس همين گزارش معمولا هم فردی که اين بدرفتاری ها را مرتکب می شود آشنای اوست. خشونت عليه زنان فراگيرترين نقض حقوق بشر در تاريخ بشر تا به امروز است.

متاسفانه اين فراگيرترين نقض حقوق بشر پنهان ترين شکل خشونت نيز هست و ترس و شرم همچنان مانع از آن می شود که زنان و دختران از آن سخن بگويند و اطلاعات دقيق جمع آوری شود. البته در دو دهه اخير پشرفت های زيادی در مقابله با اين مسئله شده و حداقل به شکل بازتری مطرح شده و در دستور کار نهادهای بين المللی قرار گرفته است.

آمار و ارقام موجود وحشتناک است. گوشه هايی از يافته های سازمان ملل در گزارش سال 2006 پيرامون خشونت عليه زنان را بخوانيد:

- حداقل در 71 کشور بخش قابل توجهی از زنان از خشونت جسمی، جنسی يا روانی رنج می برند.
- رايج ترين شکل خشونت، خشونت جسمی است که از سوی همسر يا شريک زندگی (Partner) صورت می گيرد. از هر سه زن در جهان يکی قربانی اين نوع از خشونت خانگی است.
- برای مثال 6 در صد زنان در ژاپن، صربستان و مونته نگرو و 59 درصد زنان در اتيوپی توسط همسر يا شريک زندگی خود مورد خشونت جنسی قرار می گيرند.
- خشونت روحی و احساسی نيز توسط همسر يا شريک زندگی بشدت فراگير است. برای نمونه در مصر 10 درصد و در شيلی 51 درصد زنان از خشونت روانی جدی در رنجند. در فرانسه نيز يک گزارش حاکی است که 35 درصد زنان طی يک دوره 12 ماهه از سوی همسر يا شريک زندگی شان تحت فشار روحی قرار گرفته اند.
- در استراليا، کانادا، اسرائيل، آفريقای جنوبی و آمريکا قاتل 40 تا 70 درصد زنانی که کشته شده اند، همسر يا دوست پسرشان بوده است. در کلمبيا هر شش روز يک زن توسط شريک فعلی يا سابق زندگی اش به قتل می رسد.
- بيش از 130 ميليون دختر ختنه شده اند. عملی که بيشتر در آفريقا و برخی کشورهای خاورميانه يا ميان جوامع مهاجر در اروپا، آمريکای شمالی و استراليا رواج دارد.
- کشتن فرزند دختر توسط والدين بشدت در جنوب و شرق آسيا و خاورميانه وجود دارد.
- اغلب صدها هزار نفری که هر ساله به هدف سوءاستفاده جنسی قاچاق می شوند زن و کودک هستند.
- خشونت عليه زنانی که توسط پليس دستگير می شوند يا به زندان می افتند بسيار زياد است.
- سال 1994 در جريان کشتارهای دسته جمعی در رواندا بين 250 تا 500 هزار زن مورد تجاوز قرار گرفتند. در دهه 90 نيز بين 20 تا 50 هزار زن در جريان درگيری های بوسنی مورد تجاوز قرار گرفتند.
- در اروپا، آمريکای شمالی و استراليا بيش از نيمی از زنانی که دچار ناتوانی های جسمی هستند سوءاستفاده و آزار جسمی را تجربه کرده اند. در همين کشورها يک سوم زنانی که در اين گروه قرار نمی گيرند تجربه مشابهی داشته اند.
- خشونت خانگی و تجاوز عامل 50 درصد بيماری های زنان 15 تا 44 ساله در کشورهای در حال توسعه و 19 درصد در کشورهای توسعه يافته است.
- ريسک ابتلا به ويروس اچ آی وی (عامل بيماری ايدز) در زنانی که مورد خشونت قرار گرفته اند بيشتر است.
- افسردگی رايج ترين پيامد خشونت جسمی و جنسی عليه زنان است.
- دخترانی که خشونت جنسی را تجربه کرده اند اغلب از ادامه تحصيل باز می مانند.
- هزينه مستقيم و غير مستقيم خشونت عليه زنان بسيار بالاست. سال 95 نتيجه يک تحقيق در کانادا نشان داد که خشونت عليه زنان برای سيستم قضايی 684 ميليون دلار کانادا هزينه مستقيم در بر داشته است. همچنين 187 ميليون دلار کانادا برای پليس و 294 ميليون دلار کانادا هزينه مشاوره و آموزش می شود. در مجموع هزينه مستقيم خشونت عليه زنان برای کانادا يک ميليارد دلار در سال بوده است. تحقيقی که سال 2004 در بريتانيا انجام شده نيز نشان می دهد هزينه مستقيم و غيرمستقيم خشونت عليه زنان در اين کشور 23 ميليارد پوند در سال است (440 پوند برای هر نفر).

Balatarin technorati google icerocket | بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

اظهارنظرها  ارسال اظهار نظر

  • 1.
  • 25/11/2006, 10:50 AM,
  • مهدی :

امید جان مطلب مستند جالبی بود. تاسف برانگیز است مخصوصا این بخش "کشتن فرزند دختر توسط والدين بشدت در جنوب و شرق آسيا و خاورميانه وجود دارد" در ضمن این آدرس https://www.bbc.net.uk/persian هم فیلتر شده. همچنان با آی‌پی آدرس می‌آییم.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 2.
  • 25/11/2006, 12:51 PM,
  • محمد :

حتما ! وقت گل نی دست برمی داریم !

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 3.
  • 25/11/2006, 02:08 PM,
  • مينه :

اين تنها زنان ازدواج شده نيست که در اتش بيرحمی مرد ها ميسوزند بلکه ما دخترها نيز حالتی شبع شان را داريم.خودم چنان تجربهء تلخ از جنس مرد دارم که حدی برايش تعين نميتوانم.پسری در زندگيم داخل شدو مرا وادار کرد تا با او ازدواج کنم.من هم رضايت نشان دادم درست زمانيکه همه چيز محفل عروسی سر براه بود او مرا بخاطر زن ديگری رها کرد.از اين مسله ماه و نيم ميگذارد.تمام اين مدت دوچار بيخوابی هستم.اشک بی اختيار از چشمانم سرازير است.از مرد ها خيلی متنفر هستم.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 4.
  • 25/11/2006, 05:51 PM,
  • سامان :

واقعا گزارش دردناکیه و به نظر من متوجه هر دو طرف یعنی هم زنان و هم مردان است. مردان باید دست از زورگویی بردارند و زنان هم دست از مورد ظلم واقع شدن. اگر هر دو حدود و حقوق واقعی خودشون رو بشناسن و بفهمن، دیگه دلمون برای خوندن این نوع گزارشات انقدر نمی لرزه!

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 5.
  • 25/11/2006, 06:36 PM,
  • AMIN :

Informative blog Mehran! I can comment on Iran's social situation and I have to say that when human beings are compared to Camel or Cow felsh ....when you can add a very deep rooted patriarchal society , the result is Iran! there is no respect for human beings in Iran in the first place , let alone to poor femines!

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 

با تشکر از امید فراستی
یک ارائه تحليلی كلی از خشونت، مانع از درك رابطه پيچيده خشونت بر علیه زنان می گردد. اما در یک بررسی کلی تر میشود تفاوت خشونت و سلطه آمرانه مرد در جوامع سکولار واسلامزده را مورد مقایسه قرار داد.
در جوامع سکولار و در خانواده هايی كه افراد آن از برابری بيشتری برخوردارند، احتمال ارتكاب خشونت كمتر است و معمولاً تضادها با گفتگو حل می شوند. همچنين در این جوامع بهای ارتكاب خشونت علیه زنان آن چنان سنگين است كه توصل به آن، منجر به برخوردی قانونی با شخص مجرم می گردد. این در حالی است که نظام قوانین جزایی در کشورهای اسلام زده، از تبعیض جنسیتی فاحشی برخوردارمی باشد. در این کشورها جرايم و جنايات عليه زنان تعدی به حرمت فردی زن محسوب نمی شود. اين بدان معناست که در عمل، به پرونده های مرتبط با خشونت عليه زنان از زاويه تاثير آن بر موازين جامعه و نه تاثير آن بر زندگی زن و يک قربانی نگريسته می شود. در نتيجه، دادگاه ها غالبا به دنبال اين هستند که پاکی و ناپاکی اخلاقی زن را به عنوان يک قربانی به اثبات برسانند.
شهلا نوری از وبلاگ www.wlsaz.blogfa.com

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 7.
  • 25/11/2006, 10:11 PM,
  • گلنار :

از سن 5 تا 12 سالگی بارها مورد تجاوز برادر بزرگم قرار گرفتم .فقط می دونستم به کسی نباید بگم چون منو تهدید به مرگ کرده بود وقتی 12 سالم بود برادرم رفت دانشگاه یک شهر دیگه و من از شرش راحت شدم.تا 30 سالگی این راز بزرگ را در سینه ام حبس کردم و در 30 سالگی سفره دلم را برای خواهرم باز کردم تا دلم را سبک کنم. اما همواره احساس نا امنی و تنهایی دارم الان 42 سال دارم ولی حتی یک آن از یادم نمیره با اینکه به بالاترین تحصیلات عالی دست یافتم ولی هیچ وقت اعتماد به نفس نداشتم و ندارم در ازدواج بسیار بسیار ناموفق بودم و روزی نیست که به خود کشی و مرگ فکر نکنم .ایکاش هرگز به دنیا نمی امدم . قربانی بی فرهنگی خوانواده خود شدم .از خدا فقط ارامش میخوام.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 8.
  • 26/11/2006, 12:26 AM,
  • مسعود هنربخش :

جناب اميد فراستي
بامهر و درود
احساسات حضرتعالی پيرامون رنجهای تاريخی زنان که مرقوم فرموده بوديد الحق والانصاف
که خواندني بود و بنده را که از حظ بيچاره کرد. في الواقع نوشته تان نشان از نسل تازه ای از مردان ميهنمان را داراست که اميد ميبايد بست بر فراست هاي بيشمارشان...اما نکته ای که به سهو از نگاه عميقتان پنهان مانده بود موج خشونتهای جسسمی وروحی است که اين روزها مردان ازسوی همسران يا بانوان همراهشان متحمل ميشوند تا جائی که در حال حاضر دو مرکز بازاوری برای مردان قربانی خشونت های همسران يا همراهشان در شهرهای زنو و زوريخ کشور سويس داير شده که شبانه روز درحال تلاش برای ياری رسانی به اين قربانيان هستند.ترديدی ندارم که اين رويداد بس نا موزون و نا ميمون شما را هم خوش نيارد... در حاليکه مردان پر شور و احساسی همچون شما /که روز به روز هم خوشبختانه به تعداتان افزون ميشود/ از کوچکترين پيروزيهای گرامي بانوان سياره مان به وجد ميائيد و سر خوش و شادمان ميشويد شاهد اينگونه خشونت های ازاردهنده بودن از سوی زنان نسبت به مردانشان جای دريغ و افسوس بسيار دارد...
زمانی فرانتس فانون/اگر اشتباه نکنم/رهبر جنبش های ازادی بخش سياهان جزاير مارتينيک گفته بود رنگين پوستان نه تنها از سپيد پوستان هوشمند ترند بلکه زيباتر نيز هستد.به قول مولانا/جائی که عقاب پر بريزد از پشه لاغری چه خيزد/
ومن گرامی همزبان عزيز نگران روزی هستم که نمايندگان مادران و خواهران وهمسران ودختران ما نيز چنين اواهائی سر دهند... برايتان ارزوی سلامتی و سربلندی همواره دارم.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 

چنین به نظر میآید که ستم بر زنان تا زمانی که مسئله جنسیت در جوامع ما حل نشود همچنان ادامه خواهد داشت حتی اگر قوانین عوض شوند. حاکمیت زن بر جسم و جنسیت خود باید برسمیت شناخته شود و این مهم نه تنها توسط حاکمیت و قانون بلکه در فرهنگ ما باید جا بیفتد. در غیر اینصورت ستم بر زنان و همجنسگرایان همچنان ادامه خواهد داشت. با اینهمه معتقدم که مسئولین حکوکتی مسئولیت سیاسی و اخلاقی بیشتری دارند و بایستی با تغییر قوانین سهم خود را ادا کنند و حداقل به زنان این توان را بدهند که در پناه قانون حقوق خود را مطالبه نمایند.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 


آقای فراستی عزیز!
راستش من یکی از اون مردهای ایرانی هستم که اهل خشونت نبوده ام ونه هستم ، میخواستم فقط بگم که ما ها هم وجود داریم : مرد های ایرانی ضد خشونت...

منهم یک مرد ایرانی هستم

1. رو در رو با خود...
این اواخری هر جا مینشیم و یا در اینترنت بر خورد میکنم، میبینم و میخوانم و همه جا هی از چپ و راست میشنوم که زن های مان ، همه شان با مردان شان - که ما هستیم - ، مشکل دارند! از طرف دیگر نیز میبینم که اکثر بعضی از آقایون هم که اگر اعتمادی به کسی داشته باشند خیلی درگوشی و با هزار مِن و مِن کردن یک جوری از شیوه برخورد بعضی از زنانشان - که غالبا برای رد گم کردن عنوان " زنان یکی ازآشنایان یشان" را به او میدهند - گله گی میکنند...

اینقدر زیاد از این بحث ها در همه جا و از همه کس شنیدم وخواندم و دیدم که بلاخره امروز در آینه خطاب به خودم گفتم : اگر چه تا بحال نه مادر و نه خواهرانم ونیز هیچ یک از دوستان دخترم و حتی همسرم و بلاخره دخترم که خودش دو تا پسر دارد هیچ کدام تا بحال شکایتی از من نداشته اند و نیز به جائی و مرجعی نیز هراجعه نکرده اند و علاوه بر این منهم با آنها نه مشکلی و نه از آنها گله ای دارم ، میشود آیا ؟ که! ...که! که شاید؟!... نکند که شاید واقعا منهم یک طرفه بقاضی رفته ام ؟و نکند که منهم مثل سایر مردهای دیگر جهان و بدتر از همه، به عنوان یک مرد آسیائی و حتی بدتر از آن به عنوان یک مرد ایرانی واقعا یک جانی بالفطره بوده ام و خودم هم خبر نداشته ام؟... یا شاید؟!... آخ شاید... نه!... حتما!!... نکند من عقده ای هستم... آیا پدرم و خیلی از دوستان دیگرم که میدیدم و فکر میکردیم آنها هم مشگلی ندارند آنها هم ، همه مان ، همه پر از عقده بودیم و خود نمیدانستیم... شاید باید بروم و خودم را به روانشناسان و روانکاوان نشان بدهم تا بکمک آنها شاید بتوانم کشف کنم که چرا من مثل تمام همه ی سایر مردها ، آنطورِِِی که این زنها میگویند: که ما آن طور هستیم و یا آن طور باید باشیم و من میبینم که نیستم آن طور! و حتی نمیتوانم مجسم کنم که میتوانم بشوم آن طوری! که اینها میگویند و میخواهند که ما بایستی بوده می بوده باشیم ...


2. آیا من غیر طبیعی هستم
راستش بار ها دیده ام که وقتی میبینم که من در قالب اون فرم های کلی ای که اجتماع اون ها را پذیرفته قرار نمیگیرم و به اصطلاح با اون نرم های اجتماعی همخوانی ندارم اولش همیشه یک کمی بخودم شک میکنم ، بعد با خودم کلنجار میرم و بعد یک جمعبندی میکنم ، همه چیز رو سک سنگین میکنم و بعد انتخاب میکنم ... این عادتم شده... با این دید ، واقعیتش اینه که من میبینم یک طوری دیگه ای هستم ... و با این حرفها و گفته ها و شنیده ها و خوانده ها همخوانی ندارم...


3. اقرار با صدای بلند:
اینجانب:
علیرضا بلاغی ،
متولد مشهد،
پنجاه و پنج ساله .
ساکن هامبورگ .
تحصیلات تا مقطع دکترا.
شغل فعلی آزاد
اعلام میکنم که:
من بعنوان یک مرد ایرانی ، یک پدر ایرانی ، یک پدر بزرگ ایرانی و یا اصلا به عنوان یک مرد و یا حتی بعنوان یک شخص مذکر که همه جایگاه و حالات قیدی ممکن را نسبت به زنان زندگیم (پسر مادرم ، برادر خواهر هایم ، دوست پسر دوست دختر هایم ، شوهر زنم ، پدر دخترم ، پدر بزرگ نوه هایم و....) داشتم و دارم... و علاوه بر همه این ها تمام نقشهای مختلف و گاهی حتی در یک آن واحد در چندین نقش مختلف از جمله رفیق ، دوست ، همراه ، همپا ، یار ، یاور ، معشوقه ، مشاور ، مشوق ، بکن ، دهنده ، گیرنده ، پرداخت کننده ، بنا ، نجار ، آشپز ، حمال ، بار بر ، مدافع ، مهاجم و ... غیره را هم برایشان بازی کرده ام و خلاصه به هر سازی که زدند رقصیدم ... شاید هم راست میگویند و بدین دلیل هم بایستی بر مبنای گفته های شما باید بروم و بدنبال رواندرمانی بگردم که مرا معالجه کند چون من بر خلاف گفته های شما نسبت به تمام زنان زندگیم نه تا بحال توانسته ام و نه نمیتوانم و نه میخواهم پرخاشگری کنم ، در خاطرم نیست که رفتاری تهاجمی داشته بوده ام ..و نه خشونت داشته ام ... ونه مشت و لگد زده ام... بلکه برعکس آنچه گفته شده و شنیده ام سخت در تعجبم از این که:
آخر مگه میشود که آدم به دیگران و مخصوصا به نزدیکترین افراد و آنهم از جمله به نزدیک ترین زنان زندگیش یعنی کسانی مثل: مادر و خواهر و دوست دختر و همسر و دخترش و تا خاله و عمه و سایر زنان دیگر مثل همکارانش و غیره ، اصولا به طرف مقابلش خلاصه توهین کند ! من معتقدم که یک آدم بزرگ و عاقل و بالغ وقتی که با خودش یک دو دو تا چهار تا ی ساده هم که بکند باید یک جائی از کارش خراب باشد که اینطور رفتار نکند ...
آخه مگر میشود که وقتی ما آدمها میتوانیم با طرف مقابلمان با هم ، بعنوان دو انسان ، با آرامش صحبت کنیم و حرفای دلمان را ، بدون رو درواسی و بدون ترس ، شرم و تعارف با هم در میان بگذاریم و به هم بیان کنیم و بگوئیم و بخواهم که او هم بگوید و گوش بدهیم که او چه فکر میکند و چه میخواهد و چه بینشی دارد آنگاه سعی نیم که جلوی سوء تفاهمات را بگیریم و با همین روش ساده با هم فکری مشترک با این امید که زمانی هم اگر مسئله ای پیدا شد ، هر دویمان وقت بگذاریم و سعی کنیم هر کدام از ما راه حلی برای حل مشکلمان بیابد و از طریق تبادل نظر و فکر بهترین و مناسب ترین راه را پیدا کرده و دست بدست هم عمل کنیم و نظراتمان را را جع به هر موضوعی با هم در میان گذاشته تا با کنه فکر و بینش همدیگربیشتر آشنا بشیم تا بتوانیم یکدیگر را بهتربفهمیم و بشناسیم تا بتوانیم بهتر درک کنیم و راحت تر با هم کنار بیائیم و از بودن و داشتن همدیگر بیشتر کیف کنیم و در گذراندن روزهای زندگی بیشترین همیاری را با هم داشته باشیم...
من الان نزدیک بیست سالی هست که با دوستم زندگی میکنم ولی حتی نیازی نداشتیم که با هم به جر و بحث بپردازیم و یا صدایمان را بخواهیم برای اثبات درست بودن نظرمان را بر روی هم بلند کنیم ... مثل دو تا آدم بالغ و عاقل داریم زندگی میکنیم و هر کدام از ما کاملا طرف دیگرش را با تمام موجودیتش کاملا پذیرفته و در این بیست ساله با هم بودن هر کدام به تمام نیاز های عاطفی و روحیمان آنقدر رسیده ایم که میگردیم تا آن چیز های ناشناخته پنهان را که تا بحال تجربه نکرده ایم را تجربه کنیم...
هنوز که هنوز است با همسر سابقم رابطه ای خالصانه دارم و بعنوان یکی از نزدیکترین و قابل اعتماد ترین دوستان او بشمار میآیم و به همین سان با تقریبا با تمامی خانمهای زندگیم که به طریقی و علتی با هم نزدیک و دوست و آشنا شده ام ... برای دخترم که بقول خودش بهترین پدر و رفیقترین دوستش هستم. برای تمامی خانم هایی که در دوران بیست ساله مغازه داریم با هم همکاری داشیم که هنوز برایشان بعنوان صاحبکار و رئیس (و نیز مردی) که میشود به او اعتماد کرد که اگر مشکلات مالی و خصوصیشان را با او مطرح کردند او به طریقی سعی در حل آن مینمود و میکند...و نه فقط با اینها بلکه برای هر کسی و ( خانمی) هم که به دلیلی و بگونه ای تماس داشتم و دارم هم که بعنوان فردی (و مردی) قابل اعتماد و باصطلاح فارسی خودمان آدم (یا مرد) خوبی بشمار میروم ...


4. حالا یک سئوال جدی:
آیا واقعا من با این خصلت ها ئی که از خودم بدست دادم بنظر شما یک مرد ایرانی نیستم؟ یا اصولا یک مردنیستم؟
من خودم را که همه جورش را دیده ام و امتحان هم کرده ام خودم را یک مرد خیلی خوب و حتی خودم را بعنوان یکی از مردهای موفق در زندگیم میدانم ! اگر باور ندارید فکر میکنید الکی یک چیزی میگم خب اینکه کاری نداره از زنهای زندگیم بپرسید، همه شون شاهد و زنده!...

هامبورگ / آلمان علیرضا بلاغی

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 

ارسال اظهار نظر

نام و نشانی ايميل ضروری است

اظهارنظرها پس از تاييد شدن توسط نويسنده وبلاگ در صفحه درج خواهد شد. اظهار نظرها ممکن است ويرايش شود.

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  نشانی ايميل شما تنها در اختيار بی بی سی است. ممکن است در مورد مطالبی که در اين ايميل مطرح شده، با شما تماس بگيريم. برای کسب اطلاعات بيشتر در اين زمينه، سياست بی بی سی درباره اطلاعات شخصی افراد را بخوانيد
    

بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست