... شايد که ‘فلنگ’ خفته باشد
24/05/2006, 12:57 AM
ستار سعيدی - صفحه افغانستان - "سعيدی صاحب سلام عليک، ما (من) لطيف الله حکيمی هستيم، سخنگوی تحريک اسلامی طلبا (جنبش اسلامی طالبان)، جهاد زبانی می کنيم".
با لکنت زبان و در حالی که از ترس در سيت موتر (صندلی ماشين) خزيده بودم، موبايل را از يک دست به دست ديگرم گرفتم و گفتم: "سلام عليکم حکيمی صاحب، احوال شما؟".
گفت: "فضل خدا الحمدلله. شماره شما بر روی يک کاغذ به دست ما رسيد، می خواستيم از عمليات مجاهدين (طالبان) در ولايت ارزگان به شما معلومات بدهيم".
دنيا جلو چشمم تيره و تار شد، من؟ طالبان؟ گزارش؟ عجب مصيبتی! گفتم: "حکيمی صاحب (جناب حکيمی) من در ميان راه هستم، لطف می کنيد بيست دقيقه بعد زنگ بزنيد تا من به خانه برسم؟"
گفت: "درست است، السلام عليکم" و با اين عبارت که معمولا در آغاز و پايان مکالمات به کار می برد، تلفن را قطع کرد.
تپش قلبم آنقدر زياد شده بود که صدايش را به وضوح می شنيدم، احساس کردم چشمانم از حدقه بيرون زده است، نگاهی به صفحه موبايل انداختم، يک شماره دور و دراز چهارده - پانزده رقمی بود که با 0088 شروع شده بود. اين نشان می داد که طرف از تلفن همراه ماهواره ای (ثريا) زنگ زده است.
جناب حکيمی ساعتی بعد که من به خانه رسيده بودم، باز هم زنگ زد و از عمليات تهاجمی "مجاهدين" شان در ولايت ارزگان افغانستان گفت و اينکه در اين عمليات شماری از به گفته او "نيروهای دشمن" که منظورش سربازان خارجی بودند، "هلاک شده اند".
من آن شب تا نزديکهای صبح بيدار بودم و با خودم فکر می کردم که چه رابطه ای می تواند ميان من و سخنگوی طالبان وجود داشته باشد؟ من به دليل کار برای سايت اينترنتی بی بی سی، گمنام ترين کس در راديو بی بی سی در افغانستان بودم و بسيار بعيد به نظر می رسيد که طالبان به اينترنت دسترسی داشته باشند و از طريق آن من را بشناسند، اگر هم سايت بی بی سی و اسم من را در آن ديده باشند، شماره موبايلم را از کجا گير آورده اند؟!
شب را با هزار فکر و خيال به صبح رساندم و صبح ماجرا را برای همکارانم در دفتر کابل تعريف کردم. ارتباط اين سخنگوی پرآوازه طالبان با رسانه گروهی، از جمله بی بی سی مدت زيادی ادامه داشت تا اينکه در پاکستان دستگير شد و مقامات پاکستانی او را به دولت افغانستان سپردند.
من هر گاه صدای حکيمی را از پشت تلفن می شنيدم، آدمی با دستار سياه، ريش انبوه و چشمان خشن سرمه زده در ذهنم مجسم می شد، اما عکسی که پس از دستگيری از او منتشر شد، خلاف تصور من بود.
لطيف الله حکيمی وقتی جلو دوربين خبرنگاران در کابل قرار گرفت که من برای کار، از کابل به لندن منتقل شده بودم. خيلی دلم می خواست از او بپرسم که شماره موبايلم را کجا به دست آورده است. بعدها فهميدم که لطيف الله حکيمی، در زمان حکومت طالبان، رييس اداره اطلاعات و فرهنگ در هرات بوده است.
يکی از همکاران می گفت آقای حکيمی که خط زيبايی داشت و به ادبيات فارسی هم علاقه مند بود، يک بيت شعر فارسی را با لهجه قندهاری خودش بر روی کاغذی نوشته و به ديوار دفتر کارش آويخته بود:
هر بيشه گمان مبر که خاليست
شايد که "فلنگ" خفته باشد
| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست
اظهارنظرها ارسال اظهار نظر
با سلام.
فکر می کنم بلاگ باید یک مقدار از مطالب سایت جدا شود و مستقل تر باید عمل کند.
به هر حال موفق باشید.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
این همکار شما خاین است، چرا گزارش نداد که سرانجام سرنوشت دانشجوی به قتل رسیده در کابل به کجا رسید؟
وبلاگ بی بی سی فارسی - ما سه گزارش در اين مورد داشتيم:
کشته شدن دانشجو و تظاهرات اوليه پس از آن
تظاهراتی که به خشونت گراييد و توسط پليس کابل سرکوب شد
ديدار اعضای کميسيون موظف از سوی رييس جمهور، با دانشجويان معترض
رييس جمهور افغانستان تا کنون کميسيون های پرشماری برای پيگيری مسايل مختلف تعيين کرده است که من به ياد ندارم هيچکدام شان گزارشی از عملکرد و يافته های خود منتشر کرده باشند. کميسيون رسيدگی به قتل دانشجوی افغان نيز در نزديک به دوسالی که از تشکيل آن می گذرد، چنين سرنوشتی داشته است.
بنابراين، ما چه گزارشی می توانستيم از پرونده ای داشته باشيم که دولت، قوه قضاييه، کميسيون موظف و حتی خود دانشجويان ديگر پيگير آن نشدند.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
راستی ازچندی به اینطرف باخودم فکر میکردم که درگذشته ها میگفتند تاریخ به عقب برنمیگردد، اما امروزها درکشور افغانستان دست اندرکاران امور از دم تاریخ بزورگرفته اند و ان بیچاره بی دهن و بی زبان را چنان به عقب پس میکشند که نزدیکست شاخ بکشی.
مگر تاریخ را به عقب کشیدن ویا تکرار آن ممکن است؟
شاید بلی. اگر به وضعیت افغانستان درحال حاضر دقت کنی این وضعیت بیشتر شبیه به سالهای دوران پس از حفیظ الله امین است، تا یک دوره دیموکراسی.
اگر دیموکراسی همین باشد که تحت مشارکت قومی، فقط یک قوم را به دوران برسان و از پارلمان برای مشارکت مردم، فقط اعضاء آنرا جیره خویش بساز، و از قوه مقننه فقط آنان را که نان خوردن را قادراند بدون کمک انجام دهند در مسند قضاوت قراربده و از پولیس و نیروهای دفاع که فقط از یک قوم باشد و برای قاچاق موادمخدر کارکنند و کشت تریاک را به حد اقل برسانند که قیمت ان رشد سرسام آوری را در مارکیت جهانی پیدا کند، از کابینه فقط ادمکهای که بدون تو دیگر اراده نداشته باشند و بالاخره از اصلاحات فقط پوششی برای پوشاندن تقررهای خودخواسته خودت تحت نام استخدام براساس شایتسگی دفاع نماید، مخالف که دیروز نفس نداشت، امروز با اسلحه تدارک دیده خودت به چنان نیرومندی رسیده است که خودت را به چالش گرفته است، و تفاهم با مخالف در چنان نیرومندی که هیچ کار را دوطرفه بدون موافقه انجام نمیدهند. پس برادرو خواهر عزیز شما بگویید تاریخ به عقب برنمیگردد؟
در مورد اين نظر شکايت کنيد
امیدست که جناب ایشان در گوانتانامو هم فلنگ باشند.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
بسیار جالب بود...
در مورد اين نظر شکايت کنيد
فلنگ و حتی پلنگ از کفتار میترسد و این را در برنامه های تلویزیونی دیدم. فلنگ حالی در دست کفتار است.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
از بد بدترش توبه
در مورد اين نظر شکايت کنيد
پیشنهاد میکنم که بی بی سی در مورد هر موضوع عمده و اساسی جامعه یک میز مدور در بلاگ داشته باشد تا به عنوان یک تریبون آزاد همه بتوانند حرف و نظر خود را ارائه کنند و بی بی سی باید آنها را تنظیم و اداره کند تا از هجو نویسی و اختلال ایمن باشد
در مورد اين نظر شکايت کنيد
جالب بود ما نه باید طالبان را دست کم بگیرند اگر شخصی لنگی بر سر کرد و یا کلاه پوشید این به آن معنا نیست که او هیچ چیز را نمیداند.
در مورد اين نظر شکايت کنيد