وبلاگ بی بی سی فارسی

نماز جمعه در "الحرم القدس الشریف"

مهدی پرپنچی 21/04/2007, 09:28 AM

IMG_0542جمعه بیستم آوریل (سی و یکم فرورین) حدود یازده صبح به وقت بیت المقدس، با زنگ موبایل از خواب بیدار می شوم. از دوشنبه هفته گذشته، یعنی روز ورودم به اسراییل، شبی سه چهار ساعت بیش تر نخوابیده ام. شب قبل، 5 صبح به رختخواب رفته ام و حسابی گیج خوابم. گوشی را باز می کنم، دوستی از ایران زنگ زده و می گوید نگرانم بوده. حال صحبت ندارم و سوالاتش را کوتاه پاسخ می دهم و می گویم می خواهم بخوابم و عصری بهش زنگ خواهم زد. موقع خداحافظی توصیه می کند که مبادا امروز به مرکز شهر بروم. می پرسم "چرا، مگر خبری شده؟" می گوید "نه، ولی جمعه است و معمولا نماز جمعه بیت المقدس، درگیری است." به او اطمینان می دهم که برنامه ای برای نماز جمعه نداریم. خداحافظی می کنم و عین برق از رختخواب می پرم بیرون و نیم ساعت بعد در لابی هتلم.

همکارم امید را می بینم که پشت میزی نشسته و برای فیلمی که از اماکن مقدس بیت المقدس بناست بسازد، برنامه ریزی می کند. حسام، مدیر هتل، همان دوروبرهاست. می پرسم "نماز جمعه چه ساعتی است؟" نمی داند. دو دقیقه بعد بر می گردد و می گوید "یک ربع به یک". پس فعلا وقت هست. بهزاد هم پیدایش می شود و پس از چند دقیقه مشورت، برنامه ای که دیشب برای امروز چیده بودیم را عوض می کنیم و بنا می شود برویم به "الحرم الشریف" یا محل برگزاری نماز جمعه.

IMG_0501مژگان هم چند دقیقه بعد از راه می رسد و به سرعت از هتل می زنیم بیرون. به بخش قدیمی شهر که می رسیم، از دروازه یافا وارد می شویم و بازارچه باریک و بلندی به اسم "طریق باب السلسله" را با عجله طی می کنیم. ساعت شده دوازده و نیم و نمی خواهیم نماز را از دست بدهیم. در راه از مژگان درباره نماز جمعه و احتمال درگیری در آن می پرسم. مژگان، از یهودیان ایرانی است و سال ها در بیت المقدس یا اورشلیم زندگی کرده و با فضای سیاسی اسراییل به خوبی آشناست.

می گوید نماز جمعه معمولا به آرامی برگزار می شود مگر این که در روزهای پیش از آن، درگیری شدیدی در شهرهای کرانه باختری یا غزه روی داده باشد. اگر مناسبت خاصی هم در روزهای پیش یا بعد از جمعه در کار باشد، ممکن است حرارت خطبه های نماز بالا برود و اگر نمازگزاران دست به تظاهرات بزنند، احتمال درگیری وجود دارد.

DSC00007هفته آینده، اسراییل، پنجاه و نهمین سال استقلال خود را جشن خواهد گرفت. اعراب فلسطینی، این روز را "یوم النکبه" می خوانند که به فارسی می شود "روز نکبت" یا "روز فاجعه". به موازات جشن هایی که در اسراییل برگزار می شود، اعراب هم برنامه هایی برای این روز دارند. سال پیش، آویگدور لیبرمن، از نمایندگان کنست یا پارلمان اسراییل، خواستار اعدام نمایندگان عرب تبار پارلمان شده بود که در مراسم "یوم النکبه" شرکت کرده بودند. حکم اعدام البته در اسراییل وجود ندارد اما تصور می کنم همین یک نکته برای توصیف حساسیت های فراوانی که این روزها در بیت المقدس وجود دارد، کفایت کند.

مسیر بازارمنتهی به حرم، شلوغ است و سربازان مسلح اسراییلی در جای جای آن به چشم می خورند. دویست سیصد متری مانده به مسجد، کسی از پشت سر صدایمان می کند. مقابل کوچه ای ایستاده که اگر در آن بپیچی و صد متر جلو بروی، می رسی به محوطه "دیوار ندبه" که مقدس ترین مکان مذهبی یهودیان است. ما البته به آن کوچه نپیچیده ایم و به سمت "الحرم القدس الشریف" پیش می رویم. جوان بیست و چند ساله ای به سرعت خود را به ما می رساند و می گوید که نمی توانید جلوتر بروید. علت را که جویا می شویم، می گوید: "تنها مسلمانان می توانند به مسجد بروند". می گوییم مسلمانیم. اسمم را که می گویم، نگاه مشکوکی به سراپایمان می اندازد و دور می شود.

DSC00006در بیست متری مسجد، سربازان مسلح اسراییلی، مستقرند. این بار آن ها جلویمان را می گیرند. باز هم توضیح می دهیم که مسلمانیم. پاسپورت هایمان را چک می کنند و بعد از چند سوال، اجازه عبور صادر می شود. مژگان می گوید بیرون مسجد، منتظرمان خواهد ماند. نفس عمیقی می کشم و ضبط صوتم را که از ابتدای ورود به بازار روشن بوده، دوباره چک می کنم. ضبط صوت بهزاد و دوربین فیلمبرداری امید هم آماده است. به فاصله چند متر از جایی که سربازان اسراییلی ایستاده اند، مدخل بزرگ مسجد قرار دارد که بر سردرش، روی پارچه زردرنگی به حروف درشت و به عربی نوشته "باب السلسله".

پا به تنها پله مقابل مدخل مسجد که می گذارم، دو فلسطینی لباس شخصی می ایستند مقابلم که یعنی ورود ممنوع. هاج و واج نگاهشان می کنم و می فهمم که کار به آن راحتی هم که ما فکرش را می کردیم نیست. همکارم امید نزدیک می شود و می گوییم همین الان، آن ها مدارک ما را کنترل کردند. ما ایرانی ایم و مسلمان. دست به کیف می برم تا پاسپورتم را بیرون بیاورم که می گوید "لازم نیست. اگر مسلمانی، فاتحه را بخوان."

"بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین، الرحمن الرحیم، مالک یوم الدین ... " از امتحان قبول می شوم. امید هم بعد از من و با لهجه عربی غلیظ تر، سوره حمد را می خواند. بهزاد که سر می رسد، کار خراب می شود. از زاویه ای که ما ایستاده ایم، صدها نماز گزار دیده می شوند که در داخل مسجد روی زمین نشسته اند و گوششان به خطیب جمعه است و نگاه سنگینشان روی ما. آن هایی که دیر به مسجد رسیده اند و سعی دارند خود را به نماز برسانند، به سرعت از کنارمان می گذرند و کسی مزاحمشان نمی شود اما داستان ما، متفاوت است.

بهزاد متوجه نمی شود که منظور از "فاتحه"، همان سوره حمد است. می گویند نمی تواند وارد شود. قرار می شود من و امید برویم داخل. می گویند تنها برای نماز می توانیم برویم تو. کارت خبرنگاری و توضیح ما، بی فایده است. فیلمبرداری از نمازگزاران ممکن نیست. می گویند بعد از اتمام نماز می توانیم برویم داخل و از مسجد فیلمبرداری کنیم. امید هم پس می کشد. چاره ای نبود، گفتم من برای نماز آمده ام. پیر مردی که چند دقیقه ای است نظاره گر صحنه است، به دو جوان جلوی در می گوید بگذارند داخل شوم.

mehdi-sakhreh-1.jpg خطبه رو به اتمام است. پیرمرد می گوید نامش عبدالحمید است و ادامه می دهد"دنبالم بیا". راه می افتم. چند دقیقه بعد، جلوی شیرهای آبی ایستاده ام که برای وضو تعبیه شده اند. با انگلیسی دست و پا شکسته می گوید "زود باش، وضو بگیر." جمعیت چند متر آن طرف تر، صف نماز را بسته اند. چاره ای نیست. کفش هایم را در می آورم. پیر مرد به دقت مراحل وضو گرفتنم را تحت نظر دارد.

در صف نماز که می ایستم، "الله اکبر" را گفته اند، دست ها پایین که می آیند، تازه متوجه می شوم که دستان من باز است و دیگران با دست بسته به نماز ایستاده اند. چند ثانیه ای، اعتماد به نفسم را از دست می دهم، اما به هر حال ادامه می دهم. در رکعت دوم، یادم می آید جایی که ایستاده ام، قبله اول مسلمین بوده. یاد سوره اسری و شب معراج می افتم. حالم خوش نیست. در حال رکوع، حساب می کنم چند سال است نماز نخوانده ام. جمعیتی انبوه، مقابلم به نماز صف بسته اند. اشکی که در چشمانم حلقه زده، سیلاب می شود.

alaqsa1.jpgنماز به پایان می رسد. جمعیت پس از نماز، به سرعت مسجد را ترک می کنند. خوشبختانه اتفاق خاصی نمی افتد. پیرمرد می گوید "بار اول ات هست که به الحرم الشریف آمده ای؟" می گویم بله. می گوید "دنبالم بیا". از یکی از درهای مسجد خارج و وارد یک کتابفروشی می شود. قرآنی بر می دارد. قرآن را باز می کند، خودکاری می دهد دستم و می گوید بنویس: "بسم الله الرحمن الرحیم. هدیه مسجد الاقصی مبارک عن ... " می گوید نام خودت، پدر و مادرت را این جا بنویس. می نویسم. ادامه می دهد: "من یقراء القران بهذا المصحف، یقراء الفاتحه". نمی دانم جمله ها را درست یادم مانده یا نه.

می گوید باید زیارت حرم را به جای بیاوری. به مسجد براق می رویم. جایی که گفته می شود پیامبر، از اسبش که براق نام داشت در آن مکان پیاده شده است. مسجد براق زیر زمین قرار دارد. حدود بیست پله که پایین می روی، اتاق کوچکی می بینی به عرض احتمالا چهار متر و طول حدودا هشت متر. روی دیوار، حلقه آهنی کوچکی هست که گویا پیامبر، براق را به آن بسته بوده است. می گوید باید دو رکعت نماز بخوانی. خودش هم با من می ایستد به نماز.

IMG_0514مسجد براق از مسجد الاقصی فاصله چندانی ندارد، شاید کمتر از صد متر. به گفته عبدالحمید، مسجدالاقصی یی که پیامبر در آن نماز خواند، اکنون زیر زمین قرار دارد. از پله های مسجد پایین رفتیم و وارد تالاری بلند شدیم که سقف و دیوارهای سنگی داشت. بنا بر روایات، پیامبر اسلام در حالی که پیامبران پیشین پشت سرش صف بسته بودند در این مکان دو رکعت نماز خوانده است.

IMG_0512به انتهای تالار که بروی، به پله های دیگری می رسی. می گوید اینجا مسجد سلیمان است که "اجنه به دستور سیدنا سلیمان، آن را بنا کرده اند." سقف این قسمت؛ روی ستون های سنگی عظیمی قرار گرفته که در سال های اخیر، ستون های بتونی دیگری در کنارشان ساخته شده است.

IMG_0526از این مسجد بیرون می آییم و به مسجدالاقصی جدید وارد می شویم. مسجدی است عظیم با سقفی بلند. در دو طرف ورودی مسجد، نام حسن و حسین، نوادگان پیامبر و بر طاق های بین ستون های داخلی مسجد، نام دوازده صحابه پیامبر اسلام نقش بسته است. در کنار محراب مسجد، منبر چوبی کنده کاری شده ای قرار دارد که بزرگترین منبری است که من تاکنون دیده ام.

IMG_0524در گوشه ای از مسجد، قفسه کوچکی قرار دارد که داخلش، پوکه فشنگ و کپسول های استفاده شده گاز اشک آور قرار دارد. می گوید در 28 سپتامبر 2000، آریل شارون با هزار سرباز مسلح اسراییلی از "باب المغاربه" که کنار مسجد براق قرار دارد، وارد محوطه حرم شد و با مقاومت شدید مسلمانان داخل مسجد مواجه شد. می گویند این گازهای اشک آور یادگاری است از آن روز که سرآغاز انتفاضه دوم فلسطینیان شد.

IMG_0547از مسجد الاقصی که بیرون می آیی، به فاصله حدودا دویست متر در مقابل آن، مسجد قبه الصخره قرار دارد. این مسجد که بسیار کوچک تر از مسجد الاقصی است، به اشتباه در بسیاری از کشورهای اسلامی و از جمله ایران، به عنوان مسجد الاقصی شناخته می شود. گنبد طلایی قبه الصخره، زیر آفتاب سوزان بین المقدس می درخشد. این مسجد نام خود را از صخره بزرگی می گیرد که زیر گنبد آن قرار دارد. زیر صخره، خالی است و با پایین رفتن از حدود ده پله، می توان به محوطه کوچکی وارد شد که کاملا شبیه یک غار کوچک است. نام این غار، مغاره الانبیاست. در روایات آمده که پیامبر، از روی این صخره به آسمان هفتم معراج کرد.

DSC00003زن جوانی که در مغاره الانبیا به قرآن خواندن مشغول است، کارت شناسایی ام را روی سینه ام می بیند و می گوید می خواهد با من صحبت کند. به شهادت کارت شناسایی اش، دانشجوی فوق لیسانس است و در رام الله زندگی می کند. می گوید می خواهد راجع به مشکلاتشان در کرانه باختری بگوید. مصاحبه ویدئویی با روحیه غازی قاسم را بزودی در سایت بی بی سی خواهید دید و صدایش را از رادیو بی بی سی خواهید شنید.


توضیح: برای دیدن تصاویر بزرگتر و توضیحات، روی عکس ها کلیلک کنید. اگر مایلید پادکست بهزاد را هم بشنوید.

Balatarin technorati google icerocket | بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

اظهارنظرها  ارسال اظهار نظر

اولاً خواهش می‌کنم به خاطر فيلتر بودن فليکر در ايران، از سرويس ديگه‌ای استفاده کنيد (مثلاً پيکاسا وب آلبومز شرکت گوگل)

در ثانی، شخصاً از اين نوشته خيلی خوشم اومد و جای افسوس داشت که چرا احساسات نويسنده در هنگام نماز، خيلی گذرا توضيح داده شده

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 2.
  • 21/04/2007, 03:16 AM,
  • سعيد :

مهدی جان، ممنون از اين فکر بکر و گزارشها. بالاخره منم وبلاگ خون کردين! همينجوری مثل تا حالا ،هم از چيزای مذهبی بنويس هم کلا از خود کشور، مردم، اداب و رسوم، تمدن مدنی مردم عادي، وضع رانندگي، فقر خيابوني هست يا نه واز اين چيزا بيشتر بنويس. يه چز ديگه اينکه اگه ميتونی بيشتر قاطی اسراييليايی که نه ايرانين نه عرب نه مهاجر تازه وارد خلاصه خيلی اسراييلين!شو و بنويس مخصوصا نظرشون راجع به ايرانی چيه و همينطور زندگی روزمره شون. يه چيز ديگه اينکه اونجا هم مثل ايران درصد مردمی که مذهب خارج از زندگی روزمره شون باشه قابل توجهه يا اينطوری که معروفه اکثريت مطلق با حزب اللهي! هاشونه؟
برنامه حيفا هم دارين اين سفر؟ ديگه زيادي خرده فرمايش دادم. ممنون رفقا گزارشها خيلی جذابن

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 3.
  • 21/04/2007, 04:50 AM,
  • قبلي :

اگر حاشيه ترجمه قرآن خرمشاهي را مطالعه كنيد، خواهيد ديد كه نوشته است مسجدالاقصي به بيت‏المقدس ارتباطي ندارد. مسجدالاقصي مكاني است كه پيامبر از مسجدالحرام به آن عروج كرد و جايي است در آسمانها و نه بر زمين (به قول معروف آسمان هفتم). اين طور كه من به خاطر مي‏آورم مفسرين قرآن بر اين نظر هستند كه سرزمين شامات در قرآن به سرزمين ادني (سرزمين نزديكتر(ين)) اشاره شده است در حاليكه مسجد الاقصي به معني مسجد دورتر(ين) است. ضمنا اين چه عروجي به بارگاه ملكوت است كه سر از نقطه ديگري روي زمين در مي‏آورد؟!
خلاصه اينكه سر كارمون گذاشتن از اساس!!!

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 4.
  • 21/04/2007, 05:27 AM,
  • سعید :

لحن این نوشته خیلی خوب بود. مخصوصاً اونجا که گفتی بعد از چند سال نماز خواندی. حسین درخشان هم رفت اسرائیل اما خیلی کم نوشت و ما چیز زیادی نفهمیدیم ولی کار شما بهتره و جزئیات رو می نویسید که خیلی مهم است.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 5.
  • 21/04/2007, 05:52 AM,
  • mehrdad :

مهدی يک خبرنگار واقعی است. روايت او را با روايت غير حرفه اي و کم مايه ي اميد از نمازجمعه مقايسه کنيد. زيبا بود. ابن اولين مطلبی بود که در اين وبلاگ از آن لذت برده ام.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 6.
  • 21/04/2007, 06:40 AM,
  • hossein :

aga to ro khoda ta oonjaein ye seri nazar sanji az in felestiniha dar morede iran va inke dar sooratei ke dar zaman e jange iran va aragh mitoonestan bejangan be nafe ki mijangidan.ba anjam in kar va neveshtan javab oonha mikham bebinam in ...ke ingadar omat eslami mikonan che javabi daran.albate mogeye soal bagin irani hastin.ba sepas

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 7.
  • 21/04/2007, 06:49 AM,
  • بهنام :

خوشا به سعادتت - بزرگترين ارزوي من نماز در مسجد القصي است

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 8.
  • 21/04/2007, 07:39 AM,
  • امین :

این گزارش خیلی خوب و بی طرفانه نوشته شده بود خوشحالم که تو این گزارش کاملا صادق بودید

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 9.
  • 21/04/2007, 07:58 AM,
  • بهزاد بلور :

جلوی دروازه ورودی به الحرم الشریف که محوطه قبه السخره و مسجد القصی است من رو یاد دستگیری های بعد از انقلاب انداخت. دم در ورودی اول سربازای اسرائیلی فکر کردن که من خارجیم و نزاشتن وارد بشم بعد که گفتم ایرانیم، با شک بهم نگاه کردن بدتر از همه اینکه وقتی مهدی و امید داشتن به مسئول مسجد امتحان پس میدادن. یک دختر سرباز اسرائلی جلو آمد و با جدیت به من گفت این کلاه چیه سرته؟... من ترسیدم و فکر کردم کلاه در این منظقه جرم حساب میشه وبه تته پته افتادم. دوباره پرسید و گفتم من بدون کلاه هیچ جا نمیرم گفت : نه از کجا خریدی؟ خیلی قشنگه! مثل کسی که قبل از اعدام، عفو شامل حالش شده، از ته دل خندیدم. بعد صدای امید فراستی رو شنیدم که داشت مسلسلوار عربی حرف میزد! و مسئول مسجد با یک نگاه بی حوصله دشات به حرفهاش گوش میداد. فهمیدم که داره ثابت میکنه مسلمانه. یاد چند شب پیش فتادم که دوستی میگفت " اگه میخوای مجانی وارد مسجد بشی و سخره معراج رو ببینی باید اشهدتو بخونی"! همین لحظه مهدی که در تمام لحظات با ضبط صوت داشت همه چیر رو ضبط میکرد گفت بیاد "فاتحه تو بخون که بیای توو" . بخار فاتحه و اشهد و نگاه نگران پلیسها که نکنه ما داریم دردسر میسازیم، جوگیرم کرد و گفتم بسم الله رحمان رحیم اشهد و ان محمد .... که مسئول مسجد دید کار من خرابه و بیشتر از دیگران نیاز دارم که به راه راست هدایت بشم. و گذاشت که با بقیه برم توو البته این وسط مهدی و امید هم زدن زیر خنده و من نگران بودم که جلوی دختر سرباز اسرائدیلی خیط بشم. بعدش یه مرد قد کوتاهی ( البته در مقابل مهدی اندازه یه پسر 5 ساله بود) ما رو هدایت کرد و مسئول جریان گفت: مواظبش باشین. منظورشو هم فهمیدم هم نفهمیدم! دلش برای ما میسوخت و نگران بود که نکنه ندونسته یه کاری بکنیم که نماز جمعه بریزه به هم. بعد از سه ثانیه مهدی و مرد 5 ساله صد متر از ما فاصله گرفتن و ، من یه دلشوره بخصوصی داشتم، خاطرات بازخواستهای پاسدارها در خیابونهای تهران سالهای بعد از انقلاب مثله فیلم از جلوی چشمم رد شد و یواش یواش زانوها شل شد و دیگه به صورت هیچکس نگاه نکردم شدیدا نگران ظاهرم بودم و اینکه شدیدا توو چشم میخورم دراین لحظه مهدی به محل وضو رسید و زانوهای من از حرکت ایستاد و تصمیم گرفتم که برگردم بیرون و بعد از پایان نماز برگردم توو. خلاصه اینجوری شد که نرفتم قبه السخره رو که یکی از آروزهامه ببینم. ولی هنوز وقت هست.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 10.
  • 21/04/2007, 08:53 AM,
  • بى نام, داراى نام مستعار, تخلصى :

مرگ بر انگليس مرگ بر بريتانيای حقير و فقير نگين ترين کشور جهان

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 11.
  • 21/04/2007, 10:44 AM,
  • ahbaghaie :

Why do you show the dome of the "Sakhreh Mosque" ie the golden dome instead of AlAqsa mosue dome which is not golden, in the picture

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 12.
  • 21/04/2007, 12:01 PM,
  • منصور خراسانی - هرات :

سلام مهدی جان
خیلی خوب نوشتی. من هم خیلی دوست داشتم به اسرائیل سفر کنم. با خواندن این نوشته ها، مخصوصا یادداشتهای خودت، خودم را دقیقاً در آن فضا حس می کنم. دست مریزاد. به قول مهرداد، همانند یک خبرنگار واقعی و حرفه ای نوشته ای. دست مریزاد

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 13.
  • 21/04/2007, 12:08 PM,
  • محمد عمر شادمان :

در مساجد اهل سنت در کشورهای عربی و غیر عربی، در کنار نامهای الله و محمد، نوشته است: ابوبکر، عمر، عثمان، علی، حسن و حسین. شما چرا در عکسهایتان (در سایت فیلکر)، فقط از علی، حسن و حسین عکس گرفته اید؟ یاد فیلمهای تلویزیون جمهوری اسلامی میفتم که هرجا نماز جماعت اهل سنت را نشان میداد، تلاش می کرد صحنه هایی نشان دهد که جماعت در حال تشهد، رکوع یا سجده هستند، تا معلوم نشود که دست بسته نماز می خوانند. حالا می فهمم که این حس، فقط مخصوص سیمای جمهوری اسلامی نیست، بلکه یک حس ایرانی و شیعی است.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 14.
  • 21/04/2007, 01:45 PM,
  • Amir :

سلام!همگی خسته نباشيد!واقعا خيلی زيبا و روان توصيف ميکنيد.اگر براتون امکان داشت لطف کنيد از "حيفا" هم چند خطی بنويسيد.پيروز باشيد!

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 15.
  • 21/04/2007, 03:46 PM,
  • Ali Nemati :

After I read ur graet story about Masjid olaghsa I really like to go and see the place even bcz I am an Iranian visa holder
thanks fro ur graet story

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 16.
  • 21/04/2007, 03:46 PM,
  • محسن :

متن بسيار جالبي بود. علاوه بر اين كه آنرا با اشتياق خواندم براي دوستانم در ايران هم فرستادم.
جالب است سوره فاتحه را با اينكه اشتباه خوانديد ( الرحمن الرحيم نگفتيد) راهتان دادند. :)
اين بلاگ شما واقعا بدون جانبداري از كسي نوشته شده است و قابل تقدير مي باشد
محسن از دبي

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 17.
  • 21/04/2007, 05:19 PM,
  • آرین :

نفهمیدم چرا غیرمسلمونها رو تو مسجد راه نمیدادند؟

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 18.
  • 21/04/2007, 08:36 PM,
  • habib :

گزارش شما بهتر از گزارش دوست شما بود شاید بهتر باشد بفرستیدش دوباره لندن.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 

توصیف شرایط عالی بود.
لطفاً همچنان مو به مو توضیحات رو ادامه بدین.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 

خوش به حالتان ...كاش من هم زاير مي شدم...كاش جنگها روزي تمام شوند...

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 21.
  • 22/04/2007, 01:56 PM,
  • علی :

سلام

از نوشته این قسمت خوشم آمد. سپاس.
کاملا روان، طوری که چشمها را بست و در فضای توصیف شده چرخید، بخصوص لحظات نماز.

من شما را نمیشناسم، اما آیا به این فکر کردید که چرا از گروه شما، فقط شما موفق به نماز شدید؟؟ آن هم در مکانی بی نظیر که خود در توصیفش گفتید: "در رکعت دوم، یادم می آید جایی که ایستاده ام، قبله اول مسلمین بوده. یاد سوره اسری و شب معراج می افتم. حالم خوش نیست."
میگویند فضیل عیاض هم وقتی شنید: "آیا وقت آن نیست که ما نیز راه تو زنیم؟"، حالش خوش نمی ماند.

در کوی نیکنامان، ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی، تغییر ده قضا را

اگر دین نداریم، لااقل آزاده باشیم.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 22.
  • 22/04/2007, 03:46 PM,
  • ميرک :

مهدی عزيز
آنچنان زيبا،زلال وموشکافانه نوشته ای توگويی در تمام لحظات آن سير وسفربه همراهت بودم.
بی شبهه در کار خود موفق وسرافرازي. اما اين نوشته ها جدا از تلاش و عرقريزان يک انسان حرفه ای حکايت از راز ديگری نيز دارند.آری راز"جان آزاد ورها".
با اين نوشته مرا همچنين به چندين سال پيش درزادگاهت بردی ،شايد15 سال قبل.
ظهر يک روز عاشورا.هردو جوان تر بوديم وازپی چند ساعت صحبت وبحث در شکل وشيوه عزاداری حسين واساس دين و... خود را درجمع سينه وقمه زنان فارق از بحث واستدلال يافتيم.وتو آن روز نيز منقلب گشتی واشک درچشمانت حلقه زد.
ظهر جمعه دوباره دست مرا گرفتی وکشان کشان به آن ازدهام بردي.منی که هيچگاه نمازگزار وستايشگر خدای موسي،عيسي ومحمد نبودم.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 23.
  • 22/04/2007, 10:48 PM,
  • یاسر :

خوش به حالت که اونجا نماز خوندی شاید بعدا بفهمی چقدر خوش شانس بودی
امیدوارم موفق باشی

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 24.
  • 22/04/2007, 10:50 PM,
  • اsoaad :

افرين برشما اين يکی از بهترين سفرنامه هايی بود که تا حالا خونده بودم. موفق باشيد.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 25.
  • 23/04/2007, 03:23 PM,
  • علی/همکار :

مهدی جان فکر میکنم چند باری با هم حرف زده باشیم من همان دوست کرمانی هستم. خلاصه از مطلبت واقعا لذت بردم با اینکه اعتقاد مذهبی ندارم ولی حال و هوای خاصی پیدا کردم

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 

جهان سپاس از گردآوردهای دلچسپ و خواندنی شما. من ماریه رها یک تعبه افغان هستم واولین باراست با نام شما آشناشدم چیزایکه توجه مرا به اسم شماعمقا جلب کرد هماناگردآوردهای عالی شما بود تا به اسم مهدی آشنا شدام. همزمان به اینکه صفحه تهیه شده از جانب شما را باز کردم باخواندن واقعه معراج و سفراسرا ناخود آگاه اشک اشتیاق از چشمانم سرازیر شد. واشتیاق دیدار همچواماکن مقدس برمن نیز اوج گرفت تاسرحدی ایکه تمام روز را بر آن اندیشدم. به امید توانایی بیشترازاین.
سعادت خواه شما
ماریه رها

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 27.
  • 25/04/2007, 01:16 AM,
  • amin.n :

از عکس هاتون خیلی لذت بردم

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 
  • 28.
  • 27/04/2007, 07:41 AM,
  • Negar :

Hello Mehdi,I read your writing after one week. It was fantastic. I enjoyed your description about namaz and it brought tears to my eyes. I wish I could take a trip there one day.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 

مهدي، مثل هميشه نوشته‌هات زنده و گيراست
اين پادكست بهزاد هم دانلود نميشه، لينكش ايراد داره. سعي كردم با حدث و خطا درستش كنم ولي نشد
چي ميشد مثل پستهاي قبلي لينك فايل رو اينجا ميذاشتي؟

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
 

ارسال اظهار نظر

نام و نشانی ايميل ضروری است

اظهارنظرها پس از تاييد شدن توسط نويسنده وبلاگ در صفحه درج خواهد شد. اظهار نظرها ممکن است ويرايش شود.

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  نشانی ايميل شما تنها در اختيار بی بی سی است. ممکن است در مورد مطالبی که در اين ايميل مطرح شده، با شما تماس بگيريم. برای کسب اطلاعات بيشتر در اين زمينه، سياست بی بی سی درباره اطلاعات شخصی افراد را بخوانيد
    

بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست