اخبار چیان و اهالی جراید سرخوش و سرمست بودند!
30/05/2006, 10:37 AM
جمال از دوبی - صبحگاه پس از اینکه بر "اتوموبیل" بنشستم و آهنگ دیوان و دفتر کردم، پیکی بر تیلیفون همراه بیامد که یکی از شیوخ ِحاکم، اهالی نبشتار و اخبارچیان بلاد را به ارگ شارستان فراخوانده است و قصد دارد الساعه مطلبی مهم با آنان در میان گذارد. بشتابید تا پشت دروازه عمارت نمانید!
سر مرکب به جانب قصر شارستان در خارج شهر گرداندم و به تاخت، روانه شدم. در راه تنی چند از دیگر "اخباریون" را از جماعت "اف بی"، "ای اف بی" و "رویترز" نیز دیدم که یکی بر دیگری برای رسیدن به منزلگاه سبقت می گرفتند که گویی مسلمانان صدر اسلامند و بر نماز و جهاد و اعطای ذکات بر یکدیگر سبقت می جویند.
چونانکه به مصداق جمله معروف "دیدار به قیامت" در روز حساب بنی آدم یکدیگر را پشت دروازه های بهشت و جهنم ملاقات کنند، اصحاب نوشتار و قلم و اخباریون را نیز بر آستان دروازه شیخ بدیدم که در انتظار اذن دخول بودند. پس از شنیدن ندای "تعال" از سوی یکی از رکابیان امیر، جملگی از دروازه های حارسان و شحنگان و خادمان شیخ یکی پس از دیگری بگذشتیم و با گفتن "السلام علیکم" و "صبحکم الله بالخیر و العافیه" و اینکه "شیخ حفظه الله در عافیت هستند انشاءالله" وارد دهلیز عنبرین بوی عمارت شیخ شدیم و انتظار بردیم تا حضرت ایشان به مشتاقان رخ بنمایاند.
ندا بیامد که شماری از اصحاب خبر پس از مسدود شدن دروازه بیامده اند و توفیق دخول نیافته اند و همچنان بر دخول اصرار می کنند. زهی خیال باطل!
القصه بنشستیم و ساعتی بگذشت تا اینکه شیخ در لباده ای سفید، ردایی با قیطانهای زربفت و دستاری مالیده در حلقه ای از غلامان و ملازمان با جامه های فاخر پدیدار گشت و اخبارچیان و اهالی جراید جملگی از فرنگی، فارس، هندو، عرب و چینی در برابر ایشان به پا ایستادند.
شیخ رسما اعلام کرد که شب گذشته امیر ولایت شرق پس از سخنانی دراز بر اینکه جگرگوشه اش را به نکاح سوم امیرزاده در بیاورد، موافقت کرده است. شیخ فرمود عنقریب است که در معیت شماری از شیوخ امیر زاده را به ولایت شرق ببرد تا صبیه امیر آن ولایت را از نزدیک ملاقات کند و مع الخیر آداب نکاح را در آنجا تکمیل کند.
پس از آن امیر دست بر هم زد و نان چاشت آن روز اصحاب مطبوعات را از بره بریان گرفته تا جگر بوقلمون حواله کرد و اخبار چیان و اهالی جراید سرخوش و سرمست بودند!
روز دیگر تمامی جراید نقش چهره امیر زاده در صفحه اول بزدند و در باب این وصلت و ولیمه میمون سیاهه ها به السنه فرنگی، عربی، هندی، چینی و فارسی نبشتند!
اظهارنظرها ارسال اظهار نظر
یحتمل که چنین سور و ساتی بر اهل میدیا بیشتر خوش آید تا غیض و غضب برخی دیگر!
در مورد اين نظر شکايت کنيد
القصه روزی اصحاب قلم ما سر در کاخ سعد آباد در آروردند. حال جویا می شویم که چرا آنها را در اندرونی راه دادند. چون اصحاب قلم در پی روزی خود از هیچ خبری دریغ ننموده و هر مار و موری را از سوراخ خود بیرون کشند پس به ناگاه خبردار و الوقت وفا حاضر شدند. حال در چه زمانی: اندر احوالات حال می گذرد. و وصف اوصاف از خود بروز دادندی و چاپ کردندی و این نشان از پشتکار اخبار کشان حال میباشندی. و این نشان از پشتکار آنها از خود درنوردندندی.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
هرچند اخبارچیان این وبلاگ دیروزمشغول تماشای فیلم و رمزیابی داوینچی و دیگر مشغول خوردن جیگر بوقلمون بودند کسی از شهردرآتش کابل خبری نیاورد در این وبلاگ نوپا.سوال ها ناجواب؟؟؟؟ شاید هم غذا های شیوخ چرب تر بودند!!!!
در مورد اين نظر شکايت کنيد
عجب است که در بلادت دیروز خون و آتش می بارید و امریکایی های مست و نیمه مست وطن دارانت را می کشتند و تو امروز خبر از سرمستی خود و اخبار چیان بلاد عرب می دهی به جای اینکه به عنوان یک اخبارچی افغانی احساسی را که از به خاک و خون کشیده شدن مردمت داشتی می نوشتی یا حد اقل کمی صبر می کردی که وطن دارانت دردشان کمی آرام شود بعد به گفتن لطایف حکیمانه می پرداختی. در ضمن خوش به حالت که در دیار عرب مرکب هم داری ما فکر کردیم به شتر سواری مشغولی ...
در مورد اين نظر شکايت کنيد
سلام
دوست عزیزمون خیلی زحمت کشیده این مطلب رو نوشته ولی این مدلی نوشتن بیشتر شبیه به شوخی های دوران دبیرستان ما است و کمی از سطح وبلاگ بی بی سی پایین تره! در ضمن در وبلاگ نویسی کوتاه می نویسند نه این قدر طولانی و کسل کننده!
در مورد اين نظر شکايت کنيد
می بينم که اين وبلاگ هم دارد متيه دردسر بی بی سی می شود با اين گزارش های منحصربفرد خبرنگارانش که فکر کرده اند وبلاگ بي بي سي قهوه خانه سر محله شان است يا ميخانه سر خيابان. فرداست که اسباب سانسور بی بی سی راه بيفتد و يا اينکه اصلا وبلاگ را تعطيل کنند.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
باسلام
هرچند غلطهای املایی و انشایی در وبلاگها فراوان است و بررسی دلایل آن در این مختصر نمی گنجد اما این اغلاط ازسایت BBC نپذیرفتنی تر است. به دو نمونه در همین مطلب بسنده می نمایم:
ٌ
غ: "....مسلمانان صد اسلامندو..."
ص: "صدر"
----
غ: "... تا سبیه امیر...."
ص: "صبیه"
برای همکاری در این مورد آمادگی دارم.
با احترام-موسوی
در مورد اين نظر شکايت کنيد
عالئ بود.
در مورد اين نظر شکايت کنيد